جدول جو
جدول جو

معنی گوهر ملک - جستجوی لغت در جدول جو

گوهر ملک
(گَ / گُو هََ مُ)
کنایه از پادشاهزاده باشد، پادشاه را نیز گویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گوهر ملک
(گَ / گُو هََ مُ)
نام یکی از ده تن ندیمه های شیرین است و چون خسرو و شیرین در شکارگاه بهم میرسند در وصف بهار و عیش خسرو و شیرین هریک از ندیمه ها برای پیوند آن دو تن افسانه ای سرودندکه نظامی هریک را در دو بیت آورده است:
زبان بگشاد گوهر ملک دلبند
که زهره نیز تنها بود یک چند.
نظامی (خسرو و شیرین ص 135).
همایون و سمن ترک و پریزاد
ختن خاتون و گوهر ملک و دلشاد.
نظامی (خسرو و شیرین ص 133)
دخت ملکشاه سلجوقی و همسر سلطان مسعود بن ابراهیم ملقب به مهدالعراق. (اخبارالدوله السلجوقیه ص 58)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوهرملک
تصویر گوهرملک
(دخترانه)
گوهر (فارسی) + ملک (عربی) پادشاه زاده
فرهنگ نامهای ایرانی
(گَ وِ)
ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان. واقع در 52هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 27هزارگزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان. سکنۀ آن 25 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا